Home Theater Center
مرکز بررسی سیستم های صوتی و تصویری
خیلی وقت بود پست دورهمی ننوشتم بودم و دلم تنگ شده بود. یه بنده خدایی تو یکی از پست های قدیمی دورهمی نوشته بود, از برنامه دورهمی مهران مدیری یاد گرفتی دورهمی بنویسی! منم نوشتم اون زمانی که من تو وبلاگ بلاگفا پست های دورهمی می نوشتم, مدیری "پاورچین" میساخت.
یه چیزی بگم یکم بخندید, خونه ما تو هر سوراخی برید یه نمایشگر 4K می بینید! جدی تو تمام اتاق های خونه ما یه نمایشگر نصب هست, یکی از اتاق ها هم که اتاق سینمایی من, یک اتاق فول آکوستیک با تجهیزات صوتی و تصویری رده بالا در کلاس کار بهرنگ برزین... هرکی بیاد اینجا فکر میکنه من حداقل روزی یه فیلم می بینم! اما همانطور که حتما اطلاع دارید من فقط جنبه فنی صدا و تصویر دوست دارم و اصلا فیلم بین نیستم. امسال برای فیلم های Jurassic World Dominion و Top Gun: Maverick هایپ هستم, و به خودم قول داده بودم حتماً این دوتا فیلم روی نسخه اصلی و تو سیستم سینماییم می بینم و ازشون براتون می نویسم, تا این که یک شب نسخه لو رفته دنیایی ژوراسیک 3 اومد روی نت و من دیگه نتونستم تحمل کنم و فیلم دانلود کردم! قرار شد فیلم روی اسکرین 43 اینچی اتاق خواب ببینیم... فیلم گذاشتم و دراز کشیدیم روی تخت و فیلم شروع شد, اینم یک سند از خیانت آن شب من به تمام مخاطبین سایت!
بماند که در تمام زمان فیلم داشتم به صدا و تصویر نسخه اصلی فکر می کردم, (راستی یونیورسال نسخه خانگی بلوری و 4K بلوری فیلم با صدای dts-X ریلیز خواهد کرد) من انقدر فیلم نبین هستم که تو نیمه فیلم که یکم دیالوگ داشت, نیم ساعتی خوابم برد! یه جای چشمامو باز کردم, همسرم بهم گفت خواب بودی؟ منم گفتم نه چشمام بسته بودم گوش می کردم, در صورتی که خواب بودم! (انقدر فیلم نبینم) ولی انصافاً فیلم خوبی بود و حتما روی نسخه اصلی ازش براتون می نویسم. و قول میدم تا ریلیز نسخه اصلی تاپ گان 2 صبر خواهم کرد و فیلم در اتاق سینمایم می بینم.
یه مدتی هم هست قفلی زدم روی تست فیلم سریع و خشمگین 9 هر سری میرم که یکم فیلم تست کنم چند سکانسی از این فیلم تست می کنم خوش میگذره, بلوری 4k فیلم F9 به لطف صدای دالبی اتموس فعال و +HDR10 بودن تصویر تجربه سرگرم کننده و باحالی بحساب میاد.
سریع و خشمگین از قسمت چهارم به بعد از فاز فیلم های ماشین بازی زد تو علمی تخیلی و هرچی هم جلوتر رفت میزان تخیلی بودنش بیشتر شد! کلا وقتی فیلم های سریع و خشمگین می بینید منطق از پنجره بندازید بیرون, انگار قوانین فیزیک و زمان و حداکثر قدرتی که انسان داره همه اینا اصلا مهم نیستن! قشنگ کارگردان اینشتین و نیوتون نشونده رو پاش و جیش زده به صورتشون!
این بلندگوهای کوچیک و باحال پاناسونیک نمی دونم دیدید یا نه, اگر الان بود میشد برای ستاپ های سینمایی جم و جور و ارزون قیمت با یک ساب 8 اینچی و آمپلی فایر سبک پیشنهاد داد.
تو خیابان جمهوری یه فروشگاه بود به اسم "کامران" نماینده رسمی محصولات صوتی و تصویری ولوازم خانگی پاناسونیک بود, خیلی هم گرون فروش بود! هرکی میخواست جنس پاناسونیک بخره اول میرفت فروشگاه کامران تست می کرد, بعد میومد بیرون از مغازه های اطراف همون جنس ارزون تر می خرید. سال 1393 یه عصری از جلوش رد می شدم دیدم این بلندگوهارو چیده تو ویترین, یه ساب ووفر 6 اینچ اکتیو هم کنارش بود. رفتم داخل پرسیدم این ست 5.1 پاناسونیک پشت ویترین چند؟ فروشنده هاشم بد اخلاق بودن, گفت اونا ست نیستن تک فروخته میشن! گفتم خوب تکی چند؟ فکر می کنید هر یک عدد از بلندگوها و ساب ووفر اکتیو تو گرون فروش ترین فروشگاه جمهوری سال 93 چقدر قیمت داشت؟ هر عدد از بلندگوها 50 هزار تومن و ساب ووفر اکتیو 140 هزار تومن قیمت داشت. ست اسپیکر 5.1 کانال برند پاناسونیک جمعاً 390 هزار تومن قیمتش بود! من نبازی نداشتم بخرم, اون سال ها بلندگوهای اینفینیتی کاپا و آمپلی فایر رده بالای دنن داشتم, الان معادل این ست 5.1 از یک برند ژاپنی چقدر قیمت داره؟! با 390 هزار تومن چی میشه خرید؟!
پارسال از جمهوری رد میشدم, احساس کردم گرد مرده پاشیدن تو این خیابون! انگار نه انگار یه زمانی نچندان دور قطب اصلی صدا و تصویر در ایران بوده. و الان شده موبایل فروشی و دست فروش های که جنس دزدی میفروشن! مغازه های صوتی و تصویری هم جی پلاس و ایکس ویژن و اسپیکر بلوتوثی میفروشن, همین فروشگاه کامران تعطیل شده بود! یه فروشگاه بزرگ سونی بود من ازش تلویزیون خریده بودم, اونم تعطیل شده بود! پاساژ شرکا یکی از اصلی ترین پاساژهای صوتی و تصویری جمهوری بود. من بیش از 20 دستگاه مختلف فقط از شرکا خریدم, اولین دی وی دی پلیرم تو ایران که یه سری QS رده بالا بود از فروشگاه ایران انتهای شرکا خریدم. هفت یا هشت باری از همین فروشگاه ایران خرید کردم, یه مغازه دیگه هم بود یه پدر و پسر مدیر و فروشنده هاش بودن و اون سال ها سری ES سونی میفروختن, من دستگاه های سری ES بعدا از اون مغازه میخریدم. آمپلی فایر مرانس و دنن از همون پاساژ میخریدم, بلندگوهای رده بالا خریدم, شاید بیست بار من از شرکا دستگاه خریده باشم. ولی الان شده انبار, بعید می دونم کسی داخلش بره. ناراحت کننده ست.
یه توضیحی هم در مورد "Reference Level" در صدای سینمایی بدم:
رنج مرجع صدا در سیستم های سینمایی تعریف های مختلفی بسته به شرایط آکوستیکی و سیستم صوتی داره, یکی از معتبر ترین هاش رنج مرجع THX هست که بین 75 تا 95 دسی بل تعریف شده است. امروزه با توجه به فرمت های جدید صوتی و سنگین تر شدن افکت های صدا یکم این رنج بالاتر حساب میکنن و میگن تا 115 دسی بل هم میتونه بالا بره, و برای LFE هم بین 80 تا 115 دسی بل هست. دارم در مورد شدت و فشار صوتی صحبت می کنم.
من شخصاً در اتاق سینماییم فشار صوتی بین 88 تا 95 دسی بل ایده ال میدونم, البته سیستم من تا 120 دسی بل هم میتونه صدا بده, که طبیعی این فشار هم به گوش و هم به بلندگوها آسیب جدی خواهد زد.
در ابتدای مطلب در مورد قسمت دوم Top Gun صحبت کردم, بد نیست در مورد این حواشی احمقانه ای که یکسری داخلی بی سواد که رفتن و فیلم دیدن راه انداختن هم صحبت کنم, ظاهرا شروع ماجرا از استوری های یه بنده خدایی بوده که تو یوتیوب در مورد سریال های فیلیمو و نماوا نظر میده... کاری نداریم. دوست ایشون فیلم دیده و اومده گفته که فیلم در مورد حمله نظامی آمریکا به تاسیسات هسته ای ایران! یکی از این سخنران های معلوم الحال که کارش توهم توطئه و دشمن تراشی برای ایرانی هاست! گفته بله فیلم در مورد حمله نظامی آمریکاست.
من این مدت هرچی نقد خارجی از فیلم دیدم همگی به این نکته اشاره داشتن که فیلم اصلا کشوری دشمن نشون نمیده و تاسیسات هسته ای که در فیلم توسط تاپ گان نابود میشه منطقه ای که بیشتر روسیه در ذهن بیننده تداعی میکنه تا خاورمیانه یا چین.
حالا داستان چی بوده: در فیلم دیالوگی هست که گفته میشه ما باید بریم اورانیوم اون منطقه را مورد حمله قرار بدیم, تلفظ کلمه Uranium در انگلیسی بسیار به Iranian نزدیکه, و اون بی سواد های که فیلم دیدن فکر کردن میگن باید بریم ایرانی هارو مورد حمله قرار بدیم! همین.
یه خاطره با نمک از اولین و تنها باری که کنسرت راک و متال تجربه کردم براتون تعریف کنم بخندید.
اون سال های که دانشجو بودم، یه بنده خدایی که اون سالها دوستم بود و الان نیست، یه روز اومد گفت دوتا بلیط کنسرت "متالیکا" گرفتم، بیا شب بریم، منم که اصلا اهل موزیک راک و متال نیستم اولش گفتم نه من نمیام چرا پول کنسرت هوی متال دادی از این صجبت ها... گفت نه بریم باحاله، میگن صدای سالنش خیلی خفنه فلان و اینا، خلاصه شب رفتیم سالن " پیر بولز" در شهر برلین، چند سال بعد این سالن بازسازی کردن شد سالن اپرا، خلاصه فکر کنم ساعت ۹ شب ما داخل سالن بودیم، سالن کیپ تا کیپ پر بود و همه هم ایستاده بودن، فکر کنید تو کنسرت هوی متال کسی بشینه! متالیکا اومد شروع کردن به زدن، ملتم وحشی بازی بالا و پایین میپریدن و حال میکردن، فکر کنم تنها کسایی که سیخ ایستاده بودن و سعی میکردن از وسط فحش های که توی اجراشون میدادن سعی کنن بفهمن اینا چی میگن ما بودیم!
یک ساعتی گذشت من دیدم از پشت سر ما دارن لیوان کاغذی چای پرت میکنن جلو! یه آب گرمی هم میریخت رو سر و گردن ما، انقدرم سالن کیپ بود که نمیشد برگردی ببینی کی داره لیوان چای پرت میکنه جلو، ما پاک میکردیم و تو دلمون بد و بی راه میگفتیم...
فکر می کنید اینا چی بود پرت میکردن؟
یکم گذشت من دیدم پسرا دارن تو لیوان ادرار میکنن و پرت میکنن جلوی جمعیت!
فکر کنید تو سالنی که کیپ تا کیپ جمعیتی که همشون ال اس دی زدن و اصلا نمیفهمن دارن چیکار میکنن حالا ما باید بریم بیرون، بماند که با چه بدبختی تونستیم از یکی از درهای سالن بزنیم بیرون و فقط خودمون رسوندیم آپارتمانی که اجاره کرده بودیم و چپیدیم تو حموم.
و این بود خاطره من از کنسرت متالیکا
خوش باشید...
ال جی NANO95 از مدل های بالارده سری تجاری NanoCell هاست. من این فرصت را داشتم تا این نمایشگر تست و کالیبره کنم, نتیجه این تست کوتاه را در ادامه مطلب براتون می نویسم:
برای چک کردن مشخصات کاتالوگی بی اهمیت این نمایشگر به سایت رسمی سازنده مراجعه کنید. من در این مطلب فقط به نکات مثبت و منفی و کیفیت تصویر این نمایشگر می پردازم.
در این تلویزیون از پنل IPS با نور پس زمینه Full-Array استفاده شده است, که نسبت به پنل های IPS رده پایین تر ال جی با نور پس زمینه Edge کیفیت و روشنایی تصویر بالاتر و کثیفی تصویر کمتری شاهد هستیم. سری نانوسل ال جی در زاویه دید و عدم بازگشت نور محیطی در مقایسه با پنل های VA بی رقیب هستند.
Gradient یا شیب رنگ با توجه به پنل 10 بیتی قابل قبول بود, یکم پنل تمایل به سمت رنگ های قرمز و سبز داره که با کالیبراسیون دقیق برطرف خواهد شد. با توجه به IPS بودن نمایشگر من از شیب رنگ راضی بودم. فضای رنگ DCI P3 و Rec 2020 به ترتیب 85 و 62 درصد هستند که برای پنل IPS اعداد قابل قبولی بحساب میاد.
نانو 95 ال جی عمق رنگ مشکی متوسطی دارد, که باز باید اشاره کنم از پنل های IPS نمیشه انتظار عمق رنگ مشکی عمیقی داشت. سیستم local dimming این نمایشگر هم طبق انتظاری که از ال جی داریم بسیار ضعیف عمل می کند و در صورت فعال بودن لوکال دیمینگ Blooming یا بیرون زدگی رنگ سفید بسیار شدید و اذیت کننده ای شاهد خواهیم بود. تنها نکته مثبت این پنل در نمایش رنگ مشکی به لطف نور پس زمینه تمام صفحه یکنواختی قابل قبول نور است.
کنتراست این پنل کاملا نا امید کننده ست! شدت کنتراست 560:1 برای یک پنل بالارده با نور پس زمینه تمام صفحه بسیار عدد ضعیفی بحساب میاد! این عدد مقایسه کنید با پنل کوانتومی سامسونگ Q70A با کنتراست خیره کننده 7398:1... از پنل های IPS انتظار کنتراست بالایی نداریم, اما ال جی در نانو 95 واقعاً ضغیف عمل کرده است.
مورد بعدی که در پنل های HDR بسیار حائز اهمیت است, شدت روشنایی پنل در نمایش محتوای SDR و HDR است. برای نمایش محتوای استاندارد SDR به حدود 600 نیت روشنایی و برای محتوای HDR و +HDR10 و دالی ویژن بین 1000 تا 1300 نیت روشنایی نیاز هست تا نمایشگر توان به نمایش گذاشتن هایلایت های روشن را داشته باشد. ال جی نانو 95 در محتوای SDR به نهایت روشنایی 360 نیت میرسد! در نمایش پنجره 2 درصد در محتوای استاندارد تنها 178 نیت روشنایی دارد. و در محتوای HDR نهایت روشنایی کل صفحه به 593 نیت میرسد, در پنجره 2 درصد که همان هایلایت های درخشان در محتوای HDR هست, این پنل به عدد 247 نیت میرسد که بسیار عدد کمی بحساب میاد. نانو 95 ال جی شدت روشنایی برابر با نصف استاندارد تعریف شده محتوایی SDR و HDR را می تواند به نمایش بگذارد.
وضوح تصویر نانو 95 مثل دیگر مدل های سری نانوسل چندان جالب و دقیق نیست! ال جی پنل های IPS و OLED رده بالایی تولید می کد, اما در ساخت چیپ تصویر واقعاً در مقایسه با سونی و سامسونگ ضعیف است. با این که از تراشه نسل پنجم α9 در این پنل استفاده شده است, اما بازهم ضعف در پردازش تصاویر به ویژه کورومای رنگ و امکان ارتقاء کیفیت تصاویر استاندارد و حتی فول اچ دی را نزدیک به وضوح اصلی پنل شاهد هستیم! احساس می کنم چند ساله ال جی هیچ تلاشی برای ساخت پروسسورهای تصویر بهتر نمی کند! و فقط بروی ساخت و فروش پنل های OLED و IPS به دیگر کمپانی ها تمرکز کرده است. بزرگترین ضعف نمایشگرهای ال جی در مقایسه با رقبا همین پروسسورهای ضعیف و قدیمی است.
در نانو 95 چند نکته بسیار عجیب دیدم که واقعاً تعجب کردم! این نمایشگر مجهز به پنل 8K 120 هرتزی هست, اما نه نرخ نوسازی متغیر دارد و نه از FreeSync و G-SYNC و نه از VRR پشتیبانی می کند! (ضعف پروسسور تصویر)
تاخیر ورودی این پنل هم در مقایسه با رقبا چندان جالب نیست:
1080p @ 60Hz 16.2 ms
4k @ 60Hz 16.1 ms
4k @ 60Hz + 10-Bit HDR 16.2 ms
4k @ 120Hz 7.7 ms
در کل من ال جی نانو 95 و کل سری های نانوسل ها را برای کاربران غیر حرفه ای پیشنهاد می کنم. و باز هم مثل همیشه توصیه می کنم زیاد به اعداد و ارقامی که ما اودیو و ویدئو فایل ها اعلام می کنیم توجه نکنید و از کامپوننت هاتون لذت ببرید.
خوش باشید
فرمت صدای Auro-3D در سال 2005 توسط آقای Wilfried Van Baelen مهندس صوت, تهیه کننده موزیک و سینما معرفی شد, و در همان ابتدا مورد حمایت هولدینگ D&M که کمپانی های بزرگی مثل DENON و Marantz از زیر مجموعه های همین هولدینگ هستند, قرار گرفت. در ابتدا هم دنن و مرنتس در چند مدل آمپلی فایر رده بالا خود یک به روزرسانی 200 دلاری برای اجرای فرمت Auro-3D قرار دادند. که اصلا موفق نبود.
سال 2006 کمپانی بزرگ Barco که از بهترین سازننده های ویدئو پروژکتورهای حرفه ای هست, امتیاز این فرمت صوتی را خریداری کرد, و قرار شد در پروژه های سینمایی هالییود از این فرمت صوتی استفاده شود.
اما یک مشکل بزرگ وجود داشت, و آن پیکربندی متفاوت این فرمت در مقایسه با دالبی اتموس و دی تی اس ایکس بود. پس نیاز به استودیوهای میکس خاص با تجهیزات و پیکربندی Auro-3D بود و همچنین کاربران خانگی نیز می بایست از پیکربندی این فرمت در اتاق های سینمایی خود استفاده می کردند, که این یعنی باید از فرمت های محبوب و رایج دالبی اتموس و دی تی اس ایکس چشم پوشی می کردند! فرمت های که در حال حاظر تقریباً تمام فیلم ها با این دو استاندارد صوتی عرضه می شود.
Auro-3D محدود شد به چند فیلم و چند دیسک دمو که در شوها و نمایشگاه ها دمو شدند.
کمپانی های فیلم سازی برای استفاده از یک فرمت صوتی در فیلم هاشون باید به کمپانی صوتی مرجع پول پرداخت کنند, وقتی نه استودیوهای زیادی برای میکس یک فرمت صوتی وجود داشته باشد و نه کاربران خانگی استقبالی از آن فرمت صوتی از خود نشان بدهند! نتیجه می شود ورشکستگی یک کمپانی و فرمت صوتی آن, اتفاقی که برای کمپانی Auro-3D افتاد, و این کمپانی رسماً اعلام ورشکستگی کرد.
از همان ابتدا هم کاملا واضح بود این فرمت با پیکربندی کاملا متفاوتی که دارد محکوم به شکست است.
من 8 سال پیش و در ابتدایی ورود این سیستم به نمایش خانگی در این مطلب گفتم که امیدی به موفقیت این فرمت نیست.
مطالب مرتبط:
بالاخره سامسونگی که سالها بود نمایشگرهای OLED مسخره می کرد, و در تبلیغات مختلف اولدهارو بدردنخور معرفی می کرد و همیشه نمایشگرهای کوانتومی خودشو بهترین تکنولوژی نمایشگرها میدانست. امسال از تلویزیون های QD-OLED هاش رونمایی کرد, اما نه اولدهای رایجی که ال جی و سونی تولید می کنند, سامسونگ آمد و نسل جدیدی از نمایشگرهای کوانتومی اولد را رونمایی کرد و خواست به رقبای خودش نشان بده که باید نمایشگرهای اولد را با این کیفیت و استانداردهای بی رقیب بسازید.
اول بریم ببینیم اولدهای کوانتومی چی هستن و اصلا با اولدهای معمولی چه تفاوتی دارند و بعد به سامسونگ S95B می پردازیم.
تفاوت ساختاری بین اولدهای کوانتومی با انواع رایج در منبع نوری آنهاست, در اولدهای کوانتومی سامسونگ یک لایه ارگانیک آبی رنگ وظیفه ی نوردهی به پیکسل های نمایشگر را برعهده دارد, در حالی که در انواع قدیمی اولدها این لایه ارگانیک سفید رنگ داریم که منبع نوردهنده به پیکسل ها از همین لایه سفید تامین می شود.
تفاوت اصلی که کوانتوم اولدها با اولدهای عادی دارند به غیر از منبع نوری متفاوت در ساب پیکسل های کوانتومی هست که هر کدام هزاران عناصر کوانتومی دارند, که نور را منشور به میلیون ها طیف نوری دیگر می کنند, و این بزرگترین تفاوت و برتری بین کوانتوم اولدها با اولدهای عادی است. برای آشنایی بیشتر با تکنولوژی نمایشگرهای کوانتومی این مطلب را مطالعه کنید.
برتری بزرگی که کوانتوم اولدهای سامسونگ با اولدهای عادی دارند, شدت روشنایی بسیار بالاتر و با میزان (automatic brightness limiter) به اختصار ABL است, این یعنی روشنایی و درخشش رنگ ها در کوانتوم اولدها بسیار بالاتر و میزان کاهش روشنایی پنل بسیار کمتر است. در پنل های عادی اولد اگر تصاویر روشن و نور سفید با شدت زیاد نمایش داده شود, نمایشگر برای جلوگیری از گرم شدن بیش از حد توان و آسیب رسیدن به پیکسل ها شدت روشنایی را به صورت خودکار کم می کند! ABL یا همان محدود کننده خودکار روشنایی یکی از بزرگترین مشکلاتی هست که نمایشگرهای اولد دارند, اما پنل های کوانتوم اولد سامسونگ ABL بسیار کمی دارند و شدت روشنایی تقریباً در یک رنج نزدیک بهم قرار میگیرند.
نمایشگرهای کوانتوم اولد رنگ های قرمز, سبز و زرد را تا سه برابر روشن تر و غنی تر نمایش میدن, این غنای رنگ به حدی بالاست که تا به امروز در هیچ نمایشگری تجربه نشده است.
برتری دیگر کوانتوم اولد Uniformity بهتر در مقایسه با اولدهاست, به دلیل عدم نشر نور از پیکسل ها یکنواختی رنگ بیشتر است, اگر در اولدها در بعضی از صحنه ها لکه های نوری و کثیفی تصویر وجود دارد, در پنل های کوانتوم اولد تا 99 درصد یکنواختی رنگ بهتری شاهد هستیم.
در نمایشگرهای اولد عادی TINT رنگی آبی و سبزی داریم که در تمام اولدها با دقیق ترین کالیبراسیون وجود دارد, اما در کوانتوم اولدها TINT رنگ کاملا تمیز و خالصی داریم.
برتری دیگری که پنل های کوانتومی دارند شیب رنگ است, شیب رنگ یعنی تمامی رنگ هارو از تیره بریم به سمت روشن, پنل های کوانتومی چه در QLED ها و حالا در QD-OLED ها قدرت نمایش تمامی طیف های رنگی دارند و به ویژه در کوانتوم اولدها اون شکستگی رنگ هارو به هیچ عنوان نداریم.
یکی دیگر از برتری های مهم کوانتوم اولدهای سامسونگ در مقایسه با ال جی و سونی در Image Retention یا احتباس تصویر موقت هست, در تمام مدل های رایج نمایشگرهای اولد اگر چند دقیقه ای در منوی کنسول بازی چرخی بزنید یا مدتی روی شبکه تلویزیونی با لوگوی ثابت بمانید, وقتی از منوی دستگاه یا شبکه خارج بشید, خط های سفید و بخش های بسیار روشن تصویر برای چند ثانیه حاله ای ازشون بروی تصویر باقی میمونه! اما احتباس تصویر در کوانتوم اولدهای سامسونگ به هیچ عنوان وجود ندارد. ( احتباس تصویر با سوختگی پیکسل اشتباه نگیرید, تا زمانی که از پنل های ارگانیگ به هر نوع استفاده می شود مشکل سوختگی پیکسل ها هم وجود دارد)
نمایشگر S95B سامسونگ فضای رنگ DCI P3 99.95% و Rec 2020 91.53% دارد که خیره کننده است! و این نمایشگر را از لحاظ دقت رنگ با مانیتورهای اصلاح رنگ مستر در یک کلاس قرار می دهد.
سامسونگ لقب شکارچی پرچم داران روی S95B گذاشته و ویدئوفایل ها هم این نمایشگر را پادشاه HDR نامیده اند.
از سال 1980 میلادی در انجمن خدمات حرفه ای صدا SPARS تصمیم گرفته شد بروی دیسک, کاور یا دفترچه همراه دیسک های صوتی یکسری کد سه حرفی با حروف بزرگ نوشته شود تا نشان دهنده این باشد که این موسیقی ضبط شده بروی این دیسک به چه روشهای فنی آماده سازی شده است. من در این مطلب هرکدام از این کدها را برایتان توضیح میدهم که به چه معنی هستند.
AAA یک ضیط کاملا آنالوگ است, ضبط سازها و ووکال, میکس و مسترینگ همگی به صورت آنالوگ انجام می شود.
از این فرمت برای تولید LP و نوارهای ریل جهت استفاده در کار حرفه ای و خانگی استفاده میشد. یک شرکتی با نام RykoDisc چند آلبوم موسیقی را بروی کاست های صوتی استاندارد با کد AAA وارد بازار کرد و تمام.
ADA در این روش ضبط اصلی به صورت آنالوگ انجام می شود, سپس پروژه به دیجیتال تبدیل شده, میکس و ویرایش دیجیتال انجام می شود, و در نهایت دوباره بروی ریل های آنالوگ ذخیره شده و مسترینگ نهایی بر روی کار انجام می شود. خروجی اصلی آنالوگ است.
DAA در این روش ضبط اصلی به صورت دیجیتال انجام می شود, سپس پروژه ضبط شده به آنالوگ تبدیل می شود و میکس, ادیت و مستیرنگ به صورت آنالوگ انجام می شود. فرمت ایده آل برای LP های چاپ تجاری است.
DDA در این سیستم ضبط سازها, ووکال و میکس و ادیت نهایی به صورت دیجیتال انجام می شود, و در مرحله نهایی صدا بروی نوارهای آنالوگ منتقل شده و مسترینگ نهایی انجام می شود. این هم برای تولیدات تجاری و ارزان تر LP بسیار رایج است.
چهار کد اول خروجی نهایی آنالوگ دارند. و چهار کد دوم خروجی نهایی دیجیتال دارند.
AAD این یکی از مورد علاقه ترین روش های ضبط برای اودئوفیل هاست. ضبط صدای سازها و ووکال به صورت آنالوگ انجام می شود. میکس و ادیت نهایی هم بروی میز میکس آنالوگ انجام می شود. در مرحله آخر فایل به دیجیتال تبدیل شده و بروی میز میکس دیجیتال مسترینگ انجام می شود.
ADD در این روش صدای سازها و ووکال آنالوگ ضبط می شود, سپس دیجیتال شده و میکس, ادیت و مسترینگ دیجیتال انجام می شود.
DAD در این روش سازها و ووکال دیجیتال ضبط میشه و برای بخش میکس و ادیت تبدیل به آنالوگ می شود, و در مرحله آخر برای مسترینگ دوباره به دیجیتال تبدیل می شود.
DDD این کد در اکثر استودیوهای سراسر جهان مورد استفاده قرار می گیرد. یک فرمت کاملا دیجیتاله که از صفر تا صد کار دیجیتال انجام می شود. صدای سازها و ووکال به صورت دیجیتال ضبط می شود, میکس و ادیت هم دیجیتال هست, و مسترینگ هم دیجیتال انجام می شود.
فرق کد DDD با روش های که در یکی از مراحل ابتدایی, میانی و انتهایی ضبط آنالوگ را به دیجیتال تبدیل می کردند ضبط بروی نوارهای دیجیتال است, اما در کد DDD صدا بروی هارد دیسک سرور استودیو دخیره می شود! و میدونید که نویز تشکیلات کامپیوتری تاثیرات منفی روی خروجی نهایی خواهد داشت. البته هستن استودیوهای که از کد DDD برای ضبط استفاده می کنند, اما تمام ضبط هاشون بروی نوار دیجیتال انجام میدن.
خوش بگذره...
با این که من خیلی فیلم بین نیستم! اما فیلم های ماجراجویی دوست دارم, و آنچارتد یکی از فیلم های بود که حسابی برای دیدنش هایپ بودم. بنظرم سینمایی هالیوود نیاز داشت یک فرنچایز ماجراجویی جدید و بکر به مخاطب عرضه کنه و انتخاب آنچارتد بی شک بسیار درست و به وقت بود. نسخه ی سینمایی آنچارتد بلعکس بسیاری از اسپین آف های سینمایی که خیلی فن سرویس ساخته میشن, و در آخر هم نه فن های گیم راضی میکنن و نه مخاطب سینمایی را, آنچارتد داستان خودشو روایت میکنه و در جاهای هم به مجموعه بازی ها نگاهی داره... من فیلم دوست داشتم و از دیدنش لذت بردم, این که دوستان فیلم باز درباره فیلم چه نظری دارند در تخصص من نیست, پس بریم ببینیم در بخش فنی که تخصص و تجربه دارم, فیلم چی برای گفتن دارد:
تصویر:
مراحل اصلاح رنگ و HDR به صورت 2K انجام و رندر شده است و در نسخه ی 4K خانگی آپ اسکال 2K به 4K انجام شده است!
در نسخه ی خانگی آنچارتد یک تصویر کاملا تمیز و عاری از گرین داریم, که از نظر من خیلی مناسب یک فیلم ماجراجویی نیست!
هایلایت های روشن در نسخه ی HDR درخشش خیره کننده ای ندارند, به جز در چند سکانس مثل داخل کلیسا و چند صحنه ی دیگه از فیلم ما روشنایی خیره کننده و هایلایت های درخشان نمیبینیم!
تصویر در نسخه ی HDR و در نمایش جزئیات تصویر در صحنه های تاریک فوق العاده ست, با این که فیلم استاتیک HDR هست اما انقدر خوب از لات های مناسب استفاده شده که در هیچ صحنه ای از فیلم جزئیات سوژه ها در نماهای تاریک و بسیار روشن از دست نرفته و عالی نمایش داده میشن و این از شاخص ترین بخش ها از تصویر آنچارتد در نسخه ی HDR هست.
تصویر آنچارتد خیلی جزئیات بالایی نمایش نمیده! و در کل میشه گفت تصویر نرم هست مخصوصاً در سکانس های روشن من جزئیات بیشتری دوست داشتم ببینم, بلعکس در سکانس های تاریک جزئیات پوست, پارچه و جزئیات کلی تصویر میشه گفت کافی هستند, در نسخه ی بلوری استاندارد جزئیات در تمام سکانس های بیشتر و بهتر از نسخه ی 4K هست, اما در نسخه ی HDR 4K تصویر کمی نرم تر اما هایلایت ها در سکانس های تاریک بسیار بهتر نمایش داده میشه.
بنظر من اگر نسخه ی 4K فیلم دینامیک +HDR10 بود, به دلیل عدم نیاز به استفاده از لات های کلی حتما ما شاهد تصویر روشن تر و با جزئیات بیشتری بودیم.
صدا:
آنچارتد در نسخه ی خانگی 4K با صدای Dolby Atmos و در نسخه ی بلوری استاندارد DTS-HD Master Audio 5.1 عرضه شده است.
بی شک و بی شک جذاب ترین بخش در نسخه ی خانگی آنچارتد برای ما صداست... صدای دالبی اتموس آنچارتد یکی از بهترین های یک سال گذشته بود و میتونم بگم هم رده با فیلم A Quiet Place Part II قرار میگیره.
دینامیک رنج صدا در آنچارتد نفس بیننده بند میاره و میخکوبش میکنه, افکت ها انقدر سنگین و با جزئیات بالاست که حالتون خوب میکنه, هرآنچه ما علاقمندان به صدای سینمایی می خواهیم در نسخه ی دالبی اتموس آنچارتد هست. حجم سنگین و نفس گیر بیس, کانالیزه بودن صدا و حرکت افکت های صدا بین کانال های اطراف و بالای سر بیننده, جزئیات بسیار درخشان و دقیق افکت ها, موسیقی بسیار عالی و دیالوگ شفاف و با قدرت یک پکیج کامل از لذت صوتی برای شما ایجاد می کند.
کانال بیس LFE از درخشان ترین و تاثیرگذار ترین بخش های صدای آنچارتد هست, اوج لذت صوتی از بیس سنگین در سکانس پایانی و حرکت و برخورد کشتی های چوبی به هم و سخره ها ست, نهایت Excursion ساب ووفر میتونید روی این سکانس تجربه کنید, بی شک شوکه کننده است و هر علاقمندی به صدای سینمایی را به وجد میاره... صحنه برخورد کشتی چوبی به سخره و متلاشی شدنش فوق العاده ست. فقط من لود سنگینی که لحظه حرکت هلکوپتر ویکتور "مارک والبرگ" از بالای هلکوپتر آدم بدهای داستان دوست نداشتم, بنظرم یکم زیاد بود, به غیر از همین صحنه صدای کانال LFE فیلم از بهترین هاست و باید تجربه اش کنید.
کانال های سقفی در این فیلم کاملا درگیر و در اختیار فیلم هستند, حرکت هلکوپترها بروی سقف درخشان کار شده, جزئیات و حرکت افکت ها در کانال های سقفی دیوانه کننده ست (البته اگر ساندبار سنهایزر دارید از شنیدن این صداها محروم هستید)
کانال های ساراند داستان براتون روایت میکنه و شمارو در جریان اتفاقات قبل و بعد قرار میده, کاملا درگیر و فعال هستن و کوچکترین درگیری ها و صداهای اطراف را با دقت و قدرت منتقل می کنند. عالیه...
دیالوگ شفاف جلو و کاملا واضح شنیده میشه, هیچ نیازی نیست برای شنیدن گفتگوهای آرام دقت کنید یا وولوم بالا ببرید. (منظورم از جلو شنیده شدن صدای گفتگوها خارج از باکس بلندگوی مرکزی, حس جدا بودت صدای گفتگوها و سیال بودنش هست)
موزیک فیلم عالیه, کمپانی دالبی چند ساله که داره روی میکس موزیک با فرمت دالبی اتموس کار میکنه, و دارم در مقالات مختلف میخونم که تهیه کننده ها و موزیسین های مختلف هم دارن به این فرمت علاقه نشان میدن! من دوست ندارم و همچندان صدای استریو برای موزیک گوش کردن ترجیح میدم (منتظر دک های مجهز به دیکدر دالبی اتموس برای موزیک باشید, و چقدر قراره به اودیوفایل های ایرانی که در عمرشون صدای دالبی اتموس نشنیدن اما حالا در تحلیل صدای دالبی اتموس صاحب نظر شدن بخندیم... بگذریم) موزیک فیلم آنچارتد آقای "رامین جوادی" ساختن, که الان دیگه از آهنگ سازهای به نام هالیوود بشمار میان, سریال "بازی تاج و تخت" هم ایشون موزیکشو ساخته که همه (جز من) دیدن, موزیک فیلم آنچارتد هم واقعاً درخشان هست و خیلی به حال و هوای ماجراجویانه داستان کمک کرده. سکانس دیسکوی زیر زمینی یکی از بهترین ها برای تجربه ی موزیک دالبی اتموس هست, خیلی سخته میکس صدای موزیک اتموس با افکت های که سنگین و پر حجم هستن, اما در این سکانس صدای افکت و موزیک درخشان هست و قطعاً به یادتان خواهد ماند.
در کل نسخه ی 4K آنچارتد تصویر قابل قبول و در بخش صدا یک تجربه صوتی فوق العاده و هیجان انگیز در اختیار بیننده قرار میده.
خوش باشید
تصویر 4K
تصویر 1080
صدا
یکی از بحث های مهمی که در صدا و تصویر مطرح است ، تفاوت بین آنچه که درست است و آنچه که ما دوست داریم است. که این دو مقوله کاملا مجزا و متفاوت هستند. و به هیچ وجه در مبحث اودیو و ویدئو چیزی با عنوان آنچه که دوست دارم و سلیقه من است نداریم! چه زمانی بحث دوست داشتن و سلیقه منتفی می شود؟ زمانی که ما می گوییم من می خواهم یک اودیو یا ویدئو فایل باشم.
اودیو یا ویدئو فایل به شخصی گفته می شود که علاقمند به صدا و تصویر از نظر فنی است. این یعنی علاقه و استفاده از تجهیزات مدرن صدا وتصویر ؛ اینجا جایی است که دیگر سلیقه و دوست داشتن مطرح نیست و یک مورد یا درست است یا نادرست! این صدا یا تصویر از نظر یک متخصص یا درست است یا نیست!
اما وقتی شما می خواهید موسیقی گوش بدهید یا فیلم ببینید جایی است که شما می توانید نظر و سلیقه خود را مطرح کنید و هیچ لزومی ندارد که شما برای شنیدن موسیقی و دیدن فیلم هزینه های میلیاردی کنید و سیستم های صوتی های اند ، نمایشگر های "های اند" و... داشته باشید . چون این دو موضوع کاملا به یکدیگر بی ربط هستند. شما هیچ اودیو فایلی را پیدا نمی کنید که صرف اودیو فایل بودن در زمینه موسیقی اطلاعاتی داشته باشد و هیچ موزیسینی را هم پیدا نمی کنید که سیستم های اند آنچنانی در منزل داشته باشد.
برای مثال می توان از فردی گفت که می گوید من می خواهم یک اتومبیل ولوو بخرم که بالاترین استاندارد ایمنی را دارد ، بسیار اتومبیل راحتی است ، می خواهم با این اتومبیل به مسافرت بروم و از رانندگی لذت ببرم . از طرفی شخص دیگری هم هست که می گوید من می خواهم فراری بخرم ، فراری اتومبیلی است که صندلی ها راحت ندارد و داخل اتومبیل حتی جایی برای ساک مسافرتی شما هم نیست! این اتومبیل ایمنی کافی برای سرنشین در هنگام تصادفات را ندارد چون این ماشین ساخته شده برای سرعت های بالا و کسانی که صرفا از سرعت و قدرت موتور اتومبیل لذت می برند. اما ولوو ساخته شده برای اینکه شما بتوانید رانندگی لذت بخش و ایمن را در کنار قدرت و سرعت مناسب داشته باشید. توی پورشه شما راحت و ایمن نیستید اما به شما لذت و هیجان سرعت بالا را می دهد.
در این مثال خواهان اتومبیل ولوو در واقع کسی است که می خواهد فیلم ببیند، موسیقی گوش کند و لذت ببرد. و می تواند یک نمایشگر LCD کاملا ساده داشته باشد و یک فایل 720P دانلود کند و از تماشای فیلم لذت ببرد. یا با داشتن یک ضیط سونی یا یک استریوی وینتیج 40 یا 50 سال پیش آنچنان لذتی از یک موسیقی ببرد که هیچ ادیو فایلی چنین لذتی نبرده است.
یک ویدئو فایل از سینما و فیلم دیدن لذت نمی برد بلکه از جنبه های فنی تصویر لذت می برد و این لذت ها که متعلق به ابعاد فنی صدا و تصویر است کوتاه مدت هستند . شما صرفا چند روز می توانید از یک صدا یا تصویر لذت ببرید ، پس از آن از نظر یک اودیو یا ویدئو فایل ایرادی در صدا یا تصویر پیدا می شود که ذهن او را درگیر می کند و باید این ایراد را رفع کند ؛ که در دنیای های اند برای رفع کردن این ایراد ها باید هزینه کنید و هزینه کنید و هزینه کنید...
یک اودیو فایل معمولا از یک موسیقی لذت نمی برد . اگر به نقدها و مقالات اودیو فایل ها در دنیا نگاهی بیندازید خواهید دید که آنها امروز از یک صدا راضی هستند ولی فردا صدا در نظرشان مشکل دار بوده ، چرا؟! جای بلندگوها را باید عوض کنم ! مشکل برق داشتم! در بیس مشکلی پیش آمده پس باید ساب ووفر را عوض کنم! و... ( باید بدانید مقداری از مشکلاتی که به نظر یک ویدئو یا ادیو فایل می آید ذهنی است و مقداری حقیقی و نکته قابل توجه این است که حتی درجه گرمی و سردی هوا هم روی کیفیت صدایی که مد نظر یک اودیو فایل است تاثیر می گذارد.) که این مسایل هیچ کدام هیچ ربطی به موسیقی ندارند.
اینها بازی های صدا و تصویر هستند که شما را درگیر می کنند.
پس کسی که می خواهد وارد دنیای اودیو و ویدئو بشود باید بپذیرد که بخش مهمی از لذت اصلی صدا و تصویر را از دست می دهد و وارد دنیای لذت های فنی می شود . لذت هایی که موقتی است، ادامه دار نیست و با کوچک ترین تغییر در صدا و تصویر لذت شما محو می شود.
هیچ اودیو یا ویدئو فایلی حتی در طول یک ماه هم از صدا یا تصویر سیستم خود راضی نیست!
اما کسی که یک نمایشگر LCD ساده یا یک ضبط سونی قدیمی دارد همیشه دارد از موسیقی که می شنود یا فیلمی که می بیند لذت می برد.
پس من به عنوان یک اودیو ، ویدئو فایل به علاقمندان توصیه نمی کنم که وارد عرصه صدا و تصویر حرفه ای بشوند. چون یا باید به لذت های موقتی و گذرا اکتفا کنید و مدام در پی ارتقاء سیستم های صدا و تصویر باشید ، یا اینکه در دسته اکثریت باشید و از دیدن فیلم و شنیدن موسیقی لذت ببرید.
اما نکته مهمی که در این زمینه مطرح است اینکه در ایران و بعضی نقاط جهان افرادی هستند که این دو مقوله را با هم قاطی می کنند و مثلا می گویند ما سیستم صوتی می سازیم که صدای های اند می دهد!
های اند یعنی گران و پرمیوم بودن! های اند یعنی متخصص آن سیستم بودن!
پس اگر می خواهید از نمایشگر یا سیستم صوتی اتان لذت ببرید نباید وارد دنیای های اند بشوید . ولی اگر وارد این عرصه شدید باید لذت های قیلی را کنار بگذارید و بدانید که لذت های جدیدی می آید که می تواند بسیار قوی باشد، آنقدر که شما را مسحور کند اما موقتی است. در واقع اودیو و ویدئو مانند مخدر است. لذت هایش موقت است و همواره شما را در پی خود می کشاند به امید دست یافتن به لذت های قبلی که شاید هیچ وقت به دست نیاید .
در آخر باید تاکید کنم که دنیای های اند مملو از سرخوردگی ها و درگیری ها، لذت های قوی ولی زود گذر و حساب بانکی های دایما در حال کاهش است. و در این عرصه شما نه به لذت شنیدن موسیقی می رسید و نه به لذت سینما.