Home Theater Center
مرکز بررسی سیستم های صوتی و تصویری
سال 1979 جنگل های شرجی و جهنمی فیلیپین سر صحنه فیلبرداری شاهکار بزرگ "اینک آخرزمان" فرانسیس فورد کوپولا کارگردان به مارلون براندو گفت این رولکس رفرنس 1675 که پوشیدی ساعت خوبیه اما انگار برای کاراکتر کلنل کوتز چیزی کم داره!
کلنل کوتز فرمانده نطامی نخبه ای بود, که بخاطر مخالفت با سیاست های ارتش آمریکا در جنگ با ویتنام شورشی شده و سر به یاغی گری گذاشته بود.کورتز آنتاگونیست و ضد قهرمان شروز داستان بود.
فردای اون صحبت براندو از کاروان محل استراحتش بیرون آمد, و چیز عجیب و غریبی رو به فرانسیس فورد کوپولا نشون میده!
کارگردان نگاه میکنه لبخند میزنه و میگه خودشه, این همون ساعتی که کلنل کوتز دیوانه می پوشه
شب قبل مارلون براندو با چاقوی شخصیش بزل قرمز و آبی رولکس جی ام تی مسترو کنده بود
بله اون ساعت شاید چیزی کم داشت, یا به عبارت دیگه انگار چیزی اضافه داشت
مارلون براندو یکی از بهترین شخصی سازی های تاریخ رو انجام داده بود.
احتمالا در یکی از همین سالهاست که دوباره اون ساعت در یکی از حراجی های بزرگ ببینیم
رولکسی که روی قاب پشتیش خود بازبگر افسانه ای با نوک چاقو حک کرده بود M. Brando
لوری مک لافلین سراغ یک جعبه قدیمی از یادگارهای جنگ در انبار خونه اش می ره و یک شی خیلی خاص رو می بینه!
چند روز بعد کارل صاحب مرکز آموزش ماهیگیری به بری جونز یکی از مربی های مرکز میگه راستی یکی امروز زنگ زد به نام لوری مک لافلین می شناسی؟
بری جونز متحیر و غرق شده در خاطرات ناگهانی دور می گه آره می شناسم, اون ساعت!
50 سال قبل ذر یک عملیات آفندی علیه نیروهای ویتنام شمالی ستوان یکم بری جونز در حالی که گلوله به سمت چپ شکمش خورده و کلی خون از دست داده بود, به یکی از بهیارهای جوان گردانشون که داشت خونش رو بند می آورد و از اون پرسیده بود این ساعتی رو که داره از دستت می افته چه کار کنم؟ گفته بود نگه اش دار دکتر, اون بهیار لوری مک لافلین به سفارش سرباز زخمی وفادار موند...
لوری و بری دو هم سنگر غریبه 50 سال بعد در کمال حیرت از این قرار ناگهانی با هم دیدار می کنن, و لوری ساعت رو به بری بر می گردونه
می دونید جادوی قصه کجاست؟
اگر بدنه فولادی اون "تودر ساب مارینر" 150 دلاری نبود, گلوله ای کی 47 ویتنامی بخش بزرگی از قدرتش رو از دست نمی داد و بری جونز حتما کشته می شد.
کمپانی تودر با افتخار وظیفه احیا و بازسازی اون ساعت رو پذیرفت و ستوان یکم بری جونز هنوز و هر روز داره ساعتش رو می پوشه...
منبع: www.hodinkee.com
نمایشگر نسل دوم QD-OLED سامسونگ مدل S95C حدوداً دوماه پس از اولین نمایش جهانی برای من جایگزین نمایشگر بسیار عالی S95B شد, که اولین نمایشگر اولد با تکنولوزی کوانتومی بود. در این مطلب نگاهی دارم به کیفیت تصویر و تفاوت های S95B با S95C برای اطلاع از مشخصات فنی هر دو نمایشگر به سایت سامسوگ مراجعه کنید.
بریم ببینیم نمایشگر پرچم دار جدید سامسونگ با کد رفرنس S95C چی برای گفتن دارد:
اولین برتری S95C نسبت به S95B روشنایی 1400 نیتی در منابع HDR در مقایسه با حدوداٌ 1000 نیتی S95B است.
در S95C درخشش و جزئیات هایلایت ها بسیار بسیار بالاتر از نسل قبل و به جرات میگم بالاتر از تمام پرچم دارهای دیگر برندهاست. در تست های که انجام شده است روشنایی و دقت رنگ در S95C از ال جی G3 با تکنولوژی MLA هم بالاتر بوده است.
در پنل ها MLA (Micro Lens Array) در لایه آخر به جای صافی رنگ از یک لایه منشور کننده رنگ که شامل بیش از 42 میلیارد لنز هستند استفاده شده است تا تکنولوژی شبیه به لایه کوانتومی سامسونگ بروی پنل های WRGB ایجاد کند.
کیفیت نوردهی پیکسل ها در S95C تا به امروز بالاترین CRI ممکن را برای یک نمایشگر خانگی تولید کرده است, CRI 97 دقت رنگ خارق العاده ای را می تواند ایجاد کند.
در منابع نوری ما شاخصی داریم به نام CRI یا Color Rendering Index یعنی شاخص بازنمایی رنگ, بالاترین CRI موجود نور خورشید است با CRI 100 در منابع نوری چه در سینمایی, عکاسی و نورهای پس زمینه نمایشگرهای ال سی دی کیفیت CRI باید بالای 90 باشد تا بتوان گفت نوری با کیفیتی داریم, نورهای با CRI پایین تر از 85 را ما منابع نوری بی کیفیت می نامیم, در نورهای با CRI پایین ما حتی نمی توانیم رنگ ها را به صورت واقعی ببینیم, چه برسه به این که در تصویر برداری, عکاسی و به عنوان نور پس زمینه برای نمایشگرهای ال سی دی از آن استفاده کنیم. ضعف کیفیت CRI در نمایشگرهای OLED هم بسیار رایج است, کیفیت نوری که هر پیکسل تولید می کند بسته به مواد ارگانیکی که در آن پنل استفاده شده است تفاوت دارد. کیفیت نور پنل های اولد رایج معمولا زیر 90 CRI است. در نمایشگرهای QLED پرچم دار سامسونگ از یک لایه بک لایت با نور زرد پشت لایه نور سفید استفاده می شود, که در تبلیقات نور پس زمینه دوگانه نیز نام برده می شود, در واقع لایه نور زرد برای بالا بردن کیفیت CRI نوری استفاده می شود تا بازسازی رنگ ها هرچه بهتر و نزدیک به واقعیت انجام شود.
سامسونگ با فناوری Intellisense AI V2 در چیپ تصویر S95C با کمک هوش مصنوعی بسیار بهینه تر از نسل قبل به پیکسل ها برای روشن شدن و تولید گستره رنگ ها فرمان می دهد, نتیجه این فناوری مصرف برق کمتر و روشنایی بیشتر در نقاط نوری پیجیده ای هست که در پنل های اولد رایج معمولا باعث خاموش یا بیش از حد روشن شده هایلایت ها می شود.
در تست های که من انجام دادم Gray Uniformity در S95C سامسونگ حتی از S95B که در نوع خود همچنان بسیار دقیق بحساب میاد بالاتر است, TINT رنگ دقیق تری دارد, در S95C به دلیل چیدمان Triangular RGB پیکسل ها میزان نشر نور سبز و آبی از پیکسل ها به کمترین حد خود رسیده و پنل را به نمایشگرهای اصلاح رنگ مسترینگ نزدیک کرده است.
Color volume که من در پنل کوانتوم اولد S95C سامسونگ نجربه کردم حتی نمیشه در نسل قبلی همین نسل از پنل های کوانتومی سامسونگ تجربه کرد! حجم و دقت رنگ ها در در دامنه RGB به شکل خیره کننده ای بالا و دقیق هستند.
کلام آخر:
با تجربه من نمایشگر سامسونگ QD-OLED S95C بالاترین دقت رنگ, روشنایی و هوشمند بودن چیپ تصویر برای درک و نمایش جزئیات تصویر در صحنه های بسیار روشن یا تاریک را دارد. یک نمایشگر ایده ال برای محتوای HDR و یک رفرنس برای تست و بررسی محتوای سینمایی 4K HDR است.
خوش باشید
موارد مرتبط:
طراحی و کیفیت ساخت
بلندگوی Focal Chora 816 از نظر زیبایی شناسی ظاهر مینیمالیستی دارد. سری جدید فوکال به لطف درایورهای مخروطی Slatefiber ساخت خود فوکال از سری های قبل متمایز هستند. این درایورها دارای یک مخروط سبک وزن و مستحکم هستند که از الیاف کربن غیر بافته شده و پلیمر ترموپلاستیک ساخته شده است. به همین دلیل میتوانند طیف وسیعی از فرکانسها، از باس کم تا تریبل بالا را با دقت و وضوح قابلتوجهی پخش کنند. ساختار این اسپیکرها فوق العاده است. کابینت دارای متریال با کیفیتی است که ظاهری محکم و خوش ساختی را به آن می بخشد.
کارایی
سازگاری استثنایی بلندگوی فوکال Chora 816 به آن اجازه می دهد تا در ژانرهای مختلفی از موسیقی بدرخشد. حساسیت 91 دسی بل این بلندگو به آن اجازه می دهد به راحتی درایو شود و نیاز به آمپلی فایرهای با توان و جریان دهی بالا نداشته باشد. پاسخ فرکانسی این بلندگوها از 42 هرتز تا 28 کیلوهرتز است که امکان تولید رنج گسترده و متعادلی از فرکانس های بم تا بالا را فراهم می کند که فوق العاده واضح و دقیق هم هستند.
کیفیت صدا
کامپوننت تست: DENON PMA-1700NE 2Ch 140W integrated Amplifier with USB-DAC
کیفیت صدای بلندگوی Chora 816 با جزئیات و متعادل است و پاسخ فرکانسی دقیقی دارد. بلندگو برای پخش انواع مختلفی از موسیقی، از کلاسیک گرفته تا راک و هیپ هاپ، بدون افت کیفیت طراحی شده است. کیفیت فرکانس های پایین بلندگو بسیار چشمگیر است، باس عمیق، واضح و شفاف. پورت باس بر روی بافل کابینت همراه با درایورهای Slatefiber با هم ترکیب میشوند تا بیس تمیزی را ارائه دهند. وقتی وارد فرکانس های میانی می شویم، صدای دقیق و دراماتیکی را می شنویم که بلندگوهای فوکال به آن معروف هستند. آوازها و سازها به طور صادقانه و واضح با سطح قابل توجهی از جداسازی و ساند استیج خوب برای بلندگویی در این بازه قیمتی ارائه می شوند. توییتر صدای فرکانس بالا را به طور گسترده پخش می کند تا یک میدان صدای باز و گوش نواز را ایجاد کند.
نتیجه
اگر به دنبال بلندگوی با کیفیت و عملکرد عالی هستید، Focal Chora 816 گزینه بسیار خوبی است. این بلندگو با فناوری منحصربه فرد درایور Slatefiber، کیفیت صدای متعادل و دقیق و کیفیت ساخت بسیار خوب میتواند تجربه شنیداری جذابی را ایجاد کند.
طراحی و ساخت
کیفیت صدا
به طور کلی اگر بخوام یک مقایسه دیدگاهی داشته باشم, پنل های VA رنج بسیار گسترده تری از پنل های IPS شامل میشن. در بازار نمایشگرها ما پنل های VA بسیار رده پایینی داریم که بروی مانیتورها و نمایشگرهای ارزان قیمت استفاده میشن, که هیچ تکنولوژی خاصی ندارن و صرفاُ یک آرایش پیکسلی ساده در صفحه کریستالیشون هستند. پنل های IPS در زمان عرضه کمی تعادل بازار بهم زدن و رنج محصولات میانه قیمت بهتری عرضه کردن, مخصوصاً در لپ تاپ ها و مانیتورها محبوبیت پنل های IPS بیشتر بود.
اما پنل های VA رنج محصولات و کیفیتی گسترده ای را ارائه می کرد, اگر VA ها از صفر تا صد شامل بشن, IPS ها نهایتاً چهل تا شصد درصد شامل میشن. تازه شصد درصد هم با ارفاق, در قدیم مقالاتی که نوشته می شد و پنل های IPS برتر معرفی می کردن, معمولا پنل های VA صفر تا چهل درصد با پنل های چهل تا شصد درصد IPS مقایسه می کردن و همه جا می نوشتن که IPS ها برتری های مثل "رسپانس تایم" "رفرش ریت" دقت رنگ و پوشش رنگ بهتری نسبت به VA ها دارند. در سال های پیش پنل های IPS رایج تطابق بهتری با رنج محصولات تجاری بازار را داشتند.
اما چیزی که این بازی عوض میکنه این هست که پنل های VA به شدت در حال توسعه هستند, همین امروز هم VA ها در حال به روز شدن هستن, اما IPS ها با این که در چند سال پیش به روز شد, و پنل های ADS IPS عرضه شد اما آنچنان نتواستن به استاندارد های بالای تصویر دست پیدا کنند. آرایش پیکسل های IPS ها به شکل کمانی هستند, تمام نمایشگرهای ارزان قیمت و کمی قدیمی IPS همین آرایش پیکسلی کمانی دارند. در ADS پنل ها آرایش پیکسلی تغییر کرد تا فقط تطبیق نوری کمی بهتری از قبل داشته باشند, و هیچ برتری دیگر در پوشش رنگی و مشخصات تصویری بهتر از نسل قبل نداشتند. تصویر زیر:
IPS ها و زیر مجموعه آن ADS ها خیلی تکنولوژی پیشرفته ای ندارند و برای نمایشگرهای که نیاز به پوشش رنگ بالا, حجم رنگی و استانداردهای بسیار پیشرفته هست پنل های مناسبی نیستند. به همین دلیل IPS ها همیشه در یک لول متوسط قرار میکیرند و هیچ وقت سطحشون بالاتر نمیره.
این در حالی که پنل های VA به شدت پیشرفت کردند و تمام ضعف های که بهشون وارد بود توسط برندهای مثل سامسونگ و سونی و هایسنس برطرف شده است. و در حال حاظر پنل های سطح بالای VA به هیچ عنوان با IPS پنل ها قابل مقایسه نیستند و بسیار سطح بالاتری دارند. تا جای که امروز برندهای مثل سامسونگ و سونی به هیچ عنوان در مدل های پرچم داری که معرف تکنولوژی این برندها هستند از پنل های IPS استفاده نمی کنند و همگی پنل های توسعه یافته VA هستند.
به همین دلیل ال جی هیچ وقت نتوانست با لاین IPS ها به سطح پنل های VA برسه و با نسل نانوسل ها که همان ADS IPS ها هستند, میانه بازر نمایشگرهارو به خود اختصاص داد. به همین دلیل OLED ها را گسترش میده و در خط مقدم رقابت قرار میده. فیلیپس هم در این رقابت میان رده های IPS هست اما این کمپانی هم در مدل های پرچم دار از پنل های VA و اولد استفاده می کند.
پنل های VA به دلیل سادگی ساختارشون تطبیق پذیری بسیار بالاتری با چیپ تصویر دارند, به همین دلیل پنل های VA بسیار هماهنگ تر با چیپ تصویر ارتباط برقرار میکنن و کمپای ها به راحتی می توانن چیپ تصویر با پنل های VA تطبیق بدن و به خواست نهایی نزدیک بشن.
پنل های IPS ضعف ذاتی دارن, آرایش پیکسلی IPS ها به شکلی که در بهترین نوع هم بک لایت نشت نوری داره, به دلیل حفره های که بین پیکسل ها هست به هیچ عنوان نمیشه نشت نوری به صفر نزدیک کرد. یا حتی زیر بیست تا سی درصد نزدیک کرد. و حتما نشت نوری از ساب پیکسل ها در IPS پنل ها داریم.
سامسونگ با ساخت پنل های VA کوانتومی با نمایش غنی رنگ ها از رنچ بسیار کم نور تا بسیار بالا و دقت نوری تا یک درصد نوری و از آن طرف شدت روشنایی تا 1800 نیت روشنایی در محتوای HDR عملا امکان رقابت از IPS پنل ها گرفت. بهترین ADS IPS ها بالای پنج درصد روشنایی می توانن نمایش بدن و در بهترین نوع به نهایت روشنایی مورد نیاز در محتوای دالبی ویژن و HDR نمی رسند.
در آخر باید بگم پنل های IPS به دلیل داشتن زاویه دید بهتر در مدل های ارزان و میانه قیمت گزینه بهتری برای استفاده خانواده و روزمره هستند. اما پنل های پیشرفته VA به دلیل کنتراست بسیار بالا, نمایش غنی رنگ ها و امکان نمایش جزئیات تصویر در نماهای تاریک برای ویدئوفایل ها و نمایش فیلم های HDR توصیه می شود.
خوش باشید
من به عنوان اولین خانم ایرانی اودیو و ویدئو فایل که در نت به زبان فارسی و در معتبرترین سایت موجود فارسی زبان در این زمینه مطلب می نویسد ؛ که بدون شک و با اطمینان اولین و تنها خانم ایرانی هستم که در نمایشگاه های اند مونیخ شرکت کرده و تجربیات شنیداری زیادی دارم می خواهم بررسی کوتاهی از بلندگوی "TAD" داشته باشم و تجربه شنیداری خودم در مورد آن برای مخاطبان محترم بیان کنم.
همه می دانیم که تاد یک برند ژاپنی است که در ساختار بلندگوهایش از قطعات بسیار با کیفیتی استفاده می کند. درایورهای بسیار خوش ساخت و بسیار با کیفیتی دارد . تاد یکی از شفاف ترین بلندگوهای حال حاضر دنیاست و در رنج قیمتی خودش صدای بسیار شفاف ، با جزئیات زیاد و تفکیک صدای عالی دارد. اما از نظر من ضعف هایی دارد مخصوصا در مدل بوک شلف CR1 . به نظرم بازخوردهایی که این بلند گو در ایران داشته است مقداری هیجانی و احساسی بوده و بعد از اینکه خریداری و شنیده شده ، مخاطب و شنونده متوجه شده است که این بلندگو صدای بیش از حد شفافی دارد تا جایی که گوش شنونده را آزار می دهد!
از نظر من دلیل این مشکل این است که میدرنج تیوتر مدل بوک شلف CR1 مناسب این بلندگو نیست. ووفر و فرکانس بم این بلندگو آنقدر پر نیست که بتواند با این تیوتر همراهی کند و با آمپلی فایر های ترانزیستوری صدا بیش از حد شفاف و موجب آزار گوش شنونده می شود.
تنها راهی که برای حل این مشکل وجود دارد این است که تاد را باید در اتاق های بسیار بسیار دمپ شنید. اتاق هایی که به هیچ عنوان بازگشت صدا ندارند. شاید در یک همچین اتاقی که اصطلاحا " Dead room " گفته می شود بهترین بلندگوهای دنیا صدای بدی بدهند اما فقط یک اتاق بدون باز گشت صوتی می تواند صدای بلندگوی تاد را متعادل کند. چون کوچکترین بازگشت صدا و افزایش فرکانسی در این بلندگو آزار دهنده می شود.
شاید برایتان جالب باشد که بدانید ، در نمایشگاه های اند تاد همیشه بزرگترین اتاق دمو را در اختیار دارد. و دلیل این انتخاب فاصله زیاد دیوارها از یکدیگر است. فاصله زیاد باعث می شود تاخیری بین بازتاب یک فرکانس و پخش فرکانس بعدی ایجاد شود و به این صورت گوش شنونده کمتر اذیت می شود و می توانند دموی قابل قبول تری داشته باشند.
به اعتقاد من تاد CR1 بیشتر یک بلندگوی مسترینگ استودیی است تا بلند گویی که یک اودیو فایل بتواند صدایی حسی از آن بشنود و در واقع لذت موسیقی را از آن دریافت کند. شفافیت بیش از حد صدای این بلندگو بعد از مدت کوتاهی شنونده را خسته می کند. شاید با آمپلی فایر های لامپی مثل اودیو نت ژاپن، تاکید می کنم "ژاپن" نه اودیو نت انگستان بتوان صدای گرمتر و متعادل تری از این بلند گو شنید. اما باید بدانید که این بلندگو ، بلندگوی سالن پذیرایی منزل نیست! این بلند گو را باید در اتاق خاص با آکوستیک خاص خودش شنید. مشکلی که با این بلندگو وجود دارد این است که در هر اتاقی نمی توان از ان صدای مناسبی شنید و در واقع به درد استودیو هایی می خورد که آکوستیک آنها بیشتر به دد روم نزدیک است تا آکوستیک ( ما وقتی به یک اتاق می گوییم آکوستیک که هم به اندازه کافی جذب صدا داشته باشد و هم بازنشر صدای مناسبی داشته باشد ). و خب این امکان برای همه کسانی که این بلندگو را دارند فراهم نیست. و هر چقدر هم که شما با این بلندگو کلنجار بروید ؛ کابل،آمپلی فایر و سورس را تغییر بدهید شفافیت بیش از حد آن برای مخاطب مخصوصا مخاطب ایرانی می تواند اذیت کننده باشد.
تاد از نظر من بلندگو ساز خوبی است. دستگاه های بسیار خوب با قطعات بسیار با کیفیت می سازد. آمپلی فایر و سورس دیجیتال و بلند گوهای بسیار خوبی می سازد اما صدای آنها بیش از اندازه ترنس پرنت است و این موضوع اگر شرایط مناسبی از لحاظ آکوستیک رعایت نشود می تواند برای شنونده آزار دهنده باشد.
این نظر و تجربه من از بلندگوی تاد است.
نظر شما چیست؟