Home Theater Center
مرکز بررسی سیستم های صوتی و تصویری
امروز دوباره امکان دیدن یک فیلم با فرمت HD-DVD را پيش يكي از دوستان كه حدود يك سال پيش مجموعه Planet Earth را روي لپ تاپ توشيبای ايشون ديده بودم را پيدا كردم, پلير كه همان لپ تاپ بود و فيلم The Bourne Identity كه با يك كابل ساده HDMI به LCD سامسونگ وصل بود.هدف تحليل فرمت شكست خورده HD-DVD نيست چون نه ديگه توليد ميشه و نه دليلي براي تحليل دارد, ولي برام خيلي جالبه كمپاني بزرگي مثل توشيبا با آن سابقه درخشان در توليدات الكترونيك وقتي سال 2008 رﺳماً اعلام كرد فرمت HD-DVD شكست خورد و جنگ دوساله خود با سوني را به سود سوني پايان داد, و در نمايشگاه IFA 2009 كه به تازگي برگزار شد اولين بلوري پلير خود مدل BDX2000 را معرفي كرد و در ادامه معرفي سري جديد لپ تاپ هاي مجهز به درايو بلوري از توشيبا نشان ميده صنعت سرگرمي سازي و تجارت محصولات الكترونيك به حدي پرقدرت است كه غول هاي بزرگي مثل توشيبا را كه در سال ۲۰۰۶ آنچنان تبليغات گسترده اي را در جهان براي رواج فرمت HD-DVD انجام داد و نظر چندين كمپاني بزرگ فيلم سازي را هم جلب كرد تا حدي كه سوني در مقطعي كاملا احساس تنهايي كرد و فروش HD-DVD Player هاي توشيبا رشد بيشتری نسبت به سوني, ال جي و سامسونگ پيدا كرد اين چنين از پاي در مي آورد و شكست دردناكي از سوني كه از پيشگامان صنعت بلوري هست مي خورد.
شاید یکی از دلایل عدم استقبال علاقمندان سیستم های صوتی و تصویری از HD-DVD اسم تكراري فرمت DVD بود در طرف ديگر فرمت بلوري با لوگو و اسمي متفاوت كه باعث ميشد كاربران بلوري را فرمتي كاملا متفاوت با HD-DVD بدانند, اما همانطور كه ميدانيد HD-DVD هم از ليزر آبي استفاده ميكند و ظرفيت 30 گيگابايتي آن فضاي كافي براي ذخيره صدا و تصاوير HD را دارد.
توشيبا اعلام كرده خدمات سرويس HD-DVD Player ها را همچنان ادامه خواهد داد اما ديگه چه فايده براي خريداران اين پليرها, البته در مدت كوتاهي كه پليرهاي HD-DVD توسط توشيبا و چند كمپاني بسيار محدود ديگر توليد شد پلير High-End از هيچ كدام از شركت ها وارد بازار نشد و قيمت پليرهاي توشيبا نسبتا پائين بود از اين رو آنچنان ضرر به خريدارن وارد نشد.اما تجربه بسيار تلخ HD-DVD براي مديران توشيبا باقي خواهد ماند و شايد بدترين شكست در تاريخ اين كمپاني به حساب مي آيد.
مشابه اين تجربه را سوني در فرمت Betamax داشت و بازار را به فرمت VHS از JVC واگذار كرد, اما سيستم Betamax اولين فرمت ضبط و پخش خانگي بود و سوني مخترع اين فرمت كه JVC ان را كامل كرد, و اصلا قابل مقايسه با جنگ دو ساله HD-DVD با Blu-Ray نيست.
داشتم تو سایت pioneer دنبال یه عکس از BDP-320 برای تحلیلش میگشتم یه نکته جالب نظرم را جلب کرد, يادتون هست در مورد DVD Player LX 50 يه مطلب نوشتم و گفتم اين مضحك ترين توليد پايونر تو دي وي دي پليرها هست؟ پايونر تو كمتر از يك سال LX 50 را از خط توليد خود خارج كرد! و در حال حاضر بهترين دي وي دي پلير پايونر DV-610AV هست, همون پليري كه دقيقا الكترونيك و Disc Tray آن را در كابينت سري LX كار گذاشته بود و با پنج برابر قيمت واقعي با عنوان LX 50 وارد بازار كرد, و من گفتم اين كار پايونر توهين به شعور مشتري هست, خريدار دي وي دي پليري كه دنبال برند پايونر ميرود حداقل اطلاعاتي در مورد صدا و تصوير دارد و به سادگي نميشه به اون كابينت خوشگل فروخت! طراحي مدل DV-610 و زير مجموعه آن از زمان DV-393 شروع شد كه پايونر كاملا طراحي دي وي دي پليرهاي ارزان خود را تعيير داد و DV-393 و فكر كنم DV-410 مجهز به خروجي HDMI اولين سري از محصولات پايونر بود كه تا به امروز تكامل پيدا كرد. اما چرا LX 50 جم شد؟ قيمت اين پلير زماني كه وارد ايران شد فكر ميكنم 650 هزار تومان بود كه بعد از مدتي شركت قيمت را كمي كاهش داد, در حال حاضر شركت پایونیران نمايندگي پايونر در ايران بلوري پلير مدل BDP-320 را زير 500 هزار تومان عرضه كرده و اگر مدل BDP-120 وارد بازار ايران بشه بايد زير 400 هزار تومان قيمت داشته باشه, حالا كساني كه LX 50 خريدن و به من گفتند كه اشتباه ميكنم و LX 50 پلير خيلي تاپي هست! حتما دلشون خيلي مي سوزه كه چرا 600 هزار تومان پول دادن! در صورتي كه در حال حاضر با 600 هزار تومان ميشه يه بلوري پلير با يه كابل HDMI خوب خريد.حالا باز به حرف من گوش نكنيد
چند روزی هست یكی از دوستانم بلوری پلیر مدل BDP-320 پایونر را خریده و برای Break-in
كردن دستگاه را در اختیار من قرار داده, دیشب وقت شد یه تست كوچیك از پلیر بگیرم و نتیجه را براتون بنویسم.
اول بگم خیلی خوشحالم پایونر بلوری پلیرهای خوبی با قیمت بسیار مناسب را وارد ایران كرده تا دوستاران صدا و تصاویر وضوح بالا با قیمت های مناسبی امكان خرید پلیرهای قابل قبولی را داشته باشند.
پردازشگر 320 بروی (High Definition)
12Bit 148.5 MHz
و تصاویر (Standard Definition)
12Bit 108 MHz
را دارد. كه برای تصاویر وضوح بالا خوب و برای تصاویر استاندارد كاملا متوسط است.
فیلم تست 320 "Death Race" بود كه واقعا صدا و تصویر فوق العاده ای داره.
زمانی كه داشتم 320 را تست میكردم سعی میكردم فقط به 320 فكر كنم و تا جای ممكن 320 را با LX 70 مقایسه نكنم, هر تحلیل گری برای خودش یك Reference داره فعلا Reference من هم LX 70 است كه شاید در آینده جای خودشو به LX 71 بده, 320 را با كابل HDMI سری Van Den Hul Ultimate كه كابل اصلی خودم هست Break-in و تست كردم.
وضوح تصویر 320 قابل توجه و جلوتر از كلاس قیمتی دستگاه است و بالاتر از انتظار من, نكته ای كه در این پلیر قابل توجه است تفكیك و عمق عالی رنگ است, 320 بروی فیلم "Death Race" كه از رنگ منفرد استفاده میكند تك رنگ های مثل قرمز را بسیار عالی و میشه گفت زیبا اجرا میكرد كه این ویژگی را مدیونه پردازشگر 48Bit رنگ خود است.
تصویر 320 بروی دی وی دی كاملا معمولی است و فرق چندانی با دی وی دی پلیرهای ارزان پایونر ندارد شاید كمی فكوس و نویز كمتری در پس زمینه داشته باشه كه باز نمیتونم نظر دقیقی بدم چرا كه پلیر تجاری از پایونر در اختیار ندارم تا بتوانم مقایسه دقیقی انجام بدم, اما چیزی كه خوب میدونم و بارها تست كردم LX 70 هم روی دی وی دی كیفیت تصویر و صداش قابل مقایسه با دی وی دی پلیر مدل DV989 AVi پایونر نیست.
صدای 320 كمی از تصویر پائین تر بود! "Death Race" روی فرمت بلوری تراك صوتی DTS-HD داره كه بروی LX 70 صدای بسیار كریستالی با جزئیات بالا و فركانس LFE تكان دهنده ای دارد.320 هم خوب اجرا میكرد اما نه در حد انتظار من, كمی احساس گرفتگی در فركانس های بالا میكردم و گم شدن افكت ها در كانال های ساراند, شاید اگر این فیلم را روی پلیر كلاس بالاتری تست نكرده بودم میگفتم صدای 320 هم مثل تصویر به نسبت قیمت عالی است, اما حالا میگم صدای 320 كاملا در حد و كلاس دستگاه است نه بیشتر.
دركل میتونم بگم BDP-320 پایونر خوب و كاملا مناسب برای دوستانی كه می خواهند با قیمت پائین بلوری پلیری قابل قبول داشته باشند.
اشاره: یادم رفت این نکته را بگم که این سری از بلوری پلیرهای پایونر امکان مولتی کد شدن برای دیسک های بلوری را ندارند و و فقط کد مربوط به منطقه خود را اجرا میکنند.
بلو - ری فیلم مثل سایر محصولات Disney - Beuna Vista با تبلیغ سایر فیلم های این کمپانی شروع میشه او نم چیزی در حدود ۱۲ دقیقه که برای یه محصول کاتالوگ طبیعیه . منو ها علاوه بر سادگی و زیبایی سریع هم هستند .
بلو - ری این فیلم برای تصویر از استاندارد AVC MPEG-4 استفاده می کنه . بیت ریت فیلم ماهرانه بین صحنه های پر زد و خورد و آرام تقسیم شده . رنگها فوق العاده به نظر میان چه در صحنه هایی که از رنگهای تند و گرم استفاده شده و چه در صحنه هایی که رنگهای سرد قالب تصویر رو در بر دارن .
تصاویر در نشان دادن جزئیات بی نقص هستند و تصاویر در قالب موارد Sharp و عالیه . حتی تو صحنه هایی که از CGI استفاده شده باز هم جزئیات مناسبه چون معمولا خوب در آوردن صنه های ترکیبی ( فیلم برداری زنده + CGI ) از لحاظ تصویری مهارت و امکانات خاصی نیاز داره . صحنه های تاریک تو فیلم کم نیست و همشون تقریبا ایرادی ندارند . نه مشکل رنگ سیاه و نه حتی Grain یا Noise . مثلا صحنه " Aztech Gold " و یا حتی بهتر از اون صحنه " Trojan Horse " که صحنه های قالبا تاریک هستند و حتی میشه گفت بیشتر جلوه های ویژه فیلم تو همین دو تا صحنه خرج میشه ولی بازهم نتیجه نسبت به سایر صحنه های این چنینی بی نظیره .
کلوز آپ از صورت هنرپیشه ها ممعمولا به خاطر خاصیت بافت پوست جزو صحنه هایی هست که می تونه در قضاوت در مورد کیفیت تصویر ارائه شده برای فیلم ها تاثیر گذار باشه . تو این فیلم کلوز آپ ها در صحنه های روشن فوق العاده و در صحنه های کم نوز بی نظیرن .
در صحنه " finding a new crew " یک صحنه وسیع از آسمان بدون ابر دیده میشه . این جور صحنه ها معمولا پر از Grain هستند . این جا هم تصویر عاری از این " نقطه نقطه های معروف " نیست اما باز هم تصویر از این بهتر رو من فقط تو بلو - ری Live free or die hard دیدم .
صحنه نبرد " ویل " و " جک " در کارگاه ویل هم جزو صحنه های فوق العاده فیلم هستش . پر از صحنه هایی که میشه در موردشون قضاوت مثبت داشت . اتفاقا این صحنه جزو یکی از ۳ صحنه قسمت Movie Showcase بلوری فیلم هستش . دیزنی معمولا سه صحنه از فیلم که علاوه بر اینکه جزو صحنه های جذاب و دیدنی فیلم هستن از لحاظ صدا و تصویر هم یه سر و گردن از بقیه بالاتر هستند رو تو این قسمت قرار میده .
در نهایت بگم که تصویر بلو - ری بدون هیچ عیبی نیست ولی برای فیلمی با لوکیشن ها و شات های این چنینی تصویر فیلم یکی از بهترین گزینه هاست .
برای صدا در این بلو - ری از فرمت PCM به عنوان ترک فشرده نشده استفاده شده . صدا ها علاوه بر اینکه loud هستند جزئیات بسیاری رو هم شامل میشن . اگر فیلم را با صدای بلند و یک سیستم مناسب ببینید جزئیات صدا گذاری واقعا ماهرانست . تازه به این مطالب تم های زیبا موسیقی فیلم رو هم اضافه کنید که به نظر من یکی از زیبا ترین های موسیقی فیلم برای فیلمی با این محتواست . کانالهای کناری و پشتی هم در صحنه هایی که فعال میشن فوق العادن مثل صحنه نبرد دو کشتی که شلیک توپ ها خیلی جلب توجه می کنن .
وقتی یکی از سرگرم کننده ترین فیلم ها اخیر صدا و تصویر مناسبی مثل این داشته باشه نتیجه میشه دو ساعت و نیم لذت بردن از تماشای فیلم .
همراه دیسک اصلی فیلم یه دیسک بلو - ری تک لایه هم برای بانس های معمول فیلم در نظر گرفته شده که تقریبا شامل تمام چیزهایی هست که تو دی وی دی فیلم نسخه Lost Disc عرضه شده بود . همگی با کیفیت معمولی و صدای استریو هستن . یکی از جالبترین ویدئو های این دیسک مراسم افتتاحیه و آمادگی برای اولین نمایش فیلم هستش .
حسین تقوی
ببینیم "Underworld Awakening" روی بلو-ری چی برای گفته داره! فیلم امروز عصر دیدم و نکاتی از صدا و تصویر این فیلم یاداشت کردم که با اضافاتی اینجا براتون می نویسم.
تجهیزات تست:
TV: Pioneer Plasma
Speaker: Focal, KEF, B&W, Yamaha
BD-Player: Pioneer LX55
Amplifier: Yamaha RX-A3010
Cable: WireWorld
فیلم با دوربین شركت Red گرفته شده و با کلی سر و صدا روی پرده رفت و من فیلم در IMAX 3D دیدم, در این تحلیل سعی می کنم خیلی نسخه بلوری با آنچه در IMAX دیدم مقایسه نکنم! می دونید که قسمت دوم این فیلم "Underworld:Evolution" مدتها روی دی وی دی و بلوری یکی از فیلم های تست من بوده و هست, و دلیلش فقط شاخص های مثبت این فیلم برای تست نمایشگر است. در قسمت اول تصویری رنگ پریده همراه با گرین درشت و نویز میبینیم. در دومی Evolution تصویری با کنتراست بالا همراه با جزئیات دقیقی از سوژه ها و عمق سیاه عالی و گرین نچندان اذیت کننده می بینیم, که خود این گرین نسبتا دقیق پتانسیل تست فیلم بالا برده. سومی Rise of the Lycans کلا فیلم چرتی بود و اصلا نمیشه در مجموعه Underworld قرارش داد! اما انصافا در کلاس نداشته خودش :) A/V خوبی داشت. و اما این آخری Awakening انتظار میرفت کاری متفاوت در صدا و تصویر باشه که تا حدودی هم اینطور شد.
تصویر:
تصویر فوق العاده تمیز و بدون نویز و گرین مهم ترین شاخص مثبت این قسمت بود, تصویر به حدی تمیزه که از فاصله نزدیک میشه پیکسل های نمایشگر بدون مزاحمت گرین یا نویز دید. (دقت کنید این فیلم فضای کاملا تاریک داره و معمولا در این صحنه ها نویز دیجیتال و گرین غوغا می کنه! اما در این یکی وجود نداشت) تصویر قسمت چهارم تا حدودی قالب رنگ پریده قسمت اول داره با این تفاوت که این یکی درخشان تر و بسیار تمیز از نویز و گرین است, نویز اصلا نمی تونم تحمل کنم اما در مواردی میتونم گرین کنترل شده تحمل کنم و حتی ازش لذت ببریم. نور پردازی یکی دیگه از شاخص های مثبت این فیلم بحساب میاد, در هیچ سکانسی تاریکی باعث دیده نشدن برخی سوژه ها نمیشه, در بعضی از صحنه ها از سیاه خالص تا سرمه ای و آبی تیره خیلی دقیق در جای خود دیده میشه و تقریبا هیچ بخشی از تصویر با سیاهی بی مورد پوشیده نمیشه. نکته منفی که باعث شده وضوح تصویر در این قسمت کمتر از انتظار باشد فوکوس های دوربین روی کارکترها و سوژه های تصویر است تا حدی که در نماهای پس زمینه تصویر کاملا خارج از فوکوس هست و جزئیات صحنه دقیق دیده نمیشه! شاید بدترین صحنه این فیلم از لحاظ جزئیات پس زمنیه صحنه داخل خودروی ون در حال حرکت باشه و نمای پشت سر سیلین از بیرون که تقریبا چیزی جزء تصاویر بسیار گنگ دیده نمیشه! روی بلوری یک ساعت پشت صحنه از فیلم هست که من وقت نکردم جزء قسمت های از صحبت ها رو ببینم, و نمیدونم این سکانس در جاده گرفته شده یا CGI در هر صورت که این سکانس افتضاحه! یکی دیگه از نکات منفی تصویر این قسمت ضعیف بودن بافت پوست و اجسام در طول فیلم بود! در بهترین و فوکوس ترین نماها جزئیات آنچنانی از سوژه ها نمی بینیم! از فیلمی که با وضوح فوق بالا گرفته شده انتظار جزئیات بیشتری داریم اما در این فیلم بافت و جزئیاتی کاملا نرمال و گاهی ضعیف میبینیم.
صدا:
DTS-HD Master Audio 7.1
صدا در قسمت چهارم جلو تر از تصویر بود, صدای ۷.۱ جذابه اما در صورتی که برای هر کانال افکت مجزا تنظیم شود, در Underworld Awakening صدای 5.1 کاملی می شنویم. در کارای خوب ۷.۱ که من در سیستم خانگی شنیدم صدا ۵.۱ کامل بوده و دو کانال ساراند عقب برای پیک های لحظه ای و فضا سازی وارد مدار شدن, در این یکی هم تقریبا صدای ۷.۱ خوبی می شنویم, صداها به موقع در هر کانال شنیده میشن, افکت ها کش دار نیستند! یعنی یک افکت در لحظه از کانال ساراند کشیده نمیشن به ساراند عقب یا بلعکس, افکت ها با حجم و تاثیر خاص در هر کانال شنیده میشه اصلا حس ۷.۱ جعلی در طول فیلم احساس نمی کنید و کاملا مشخصه روی صدای این قسمت با دقت کار شده.
اگر بخوام چیزی که در لحظه شنیدم و نوشتم بنویسم, چرخش صدا در ۷.۱ کاملا تمام کانال هارو با حجم مناسب درگیر میکنه. برای هر کانال افکت مجزا تنظیم شده و وضوح صدا برای افکت ها دیجیتال (صداهای که داخل استودیو ساخته شده) کاملا کریستالی شنیده میشه, در سکانس های شلوغ جنگی از فرکانس LFE بیش از حد استفاده نشده و لود هر افکت به میزان نزدیک به صحنه می شنویم. صدای برخورد آسانسور به زمین بتنی فوق العاده زیباست, این هم از نکاتی بود که از IMAX تا بلوری در ذهنم بود, لحظه برخورد کابین فلزی آسانسور روی زمینی که کاملا در مقابل این فشار مقاوم بود و انتقال صدای کابین فلزی با لود و جزئیات در صدا فوق العاده زیبا ساخته شدت است.(صدای این برخورد خیلی دوست دارم) همچنین سکانس قرار دادن بمب های نقره توسط سیلین و انفجار طبقات ساختمان خیلی دقیق تنظیم شده بود, از انفجار بمب ها و پرتاب اجسام به سمت دوربین تا افکت های لحظه ای جداگانه که در چهار کانال ساراند شنیده میشه تا آخرین انفجار طبقات و نشیده شدن صدای انفجار از دور همگی دقیق و تاثیر گذار تنظیم شده است.
حجم زیادی از موزیک فیلم در کانال های سارانده! اما اصلا اذیت کننده نیست و در طول فیلم احساس فشار و گم شدن افکت ها در موزیک نداشتم. دیالوگ یکی از ضعف های فیلم روی نسخه خانگی بود! شدت صدای دیالوگ در طول فیلم پایین بود! مشکل تداخل با افکت و موزیک نداشت ولی کم بود و مشکل دیگه وضوح صدای دیالوگ بود که در حد اندازه صدای وضوح بالا نبود!
اما نتیجه گیری کلی که از بلو-ری Underworld Awakening دارم به دور از تمام تحلیل های آنچنانی که ازش نوشتن! من نظر خودم دارم و پیشنهاد میکنم خودتون کار روی بلوری تست کنید و تحلیل هارو با هم مقایسه کنید, این هست که این فیلم در صدا و تصویر و با تاکید بیشتر بر تصویر کاملا کار متوسطی هست!
KEF Q 700 با آمپلی فایر و سورس Marantz
PM-15S2 , SA-15S2 و کابل AudioQuest شنیدم.
درایور Uni-Q صدای فوق العاده Integrated داره, شاید شنونده ای كه در فركانس بالا و میانی به صدای دو درایوری عادت كرده در بعضی از نواحی فركانسی فكر كنه این درایو كمی عقب تره! اما در دراز مدت متوجه خواهد شد این درایور داره فركانس های صدارو كاملا بالانس پخش میكنه. اگر اهل موزیك با وكال بالا باشید (من نیستم) حتما درایور Uni-Q در اولین تراك شمارو Impress میكند.
صدای درایور Uni-Q اصلا فوروارد نمیشد. یک تراک از (Sarah Brightman) گذاشتم, آهنگ معروف و انصافا قشنگ "حرم" سارا برایتمن خواننده سوپرانو و زیر ترین وکال در خوانندگان اپرا دارد. صدای برایتمن اصلا نمیشه با سیستم بد گوش کرد, من یکی که تحملشو ندارم! با شناختی که از صدای KEF داشتم این تراک گذاشتم, درایور Uni-Q صدای برایتمن متفاوت تر از آنچه تا به حال شنیدم پخش نمیكرد, بهتر از این هم این صدارو شنیده بودم, اما نه در این کلاس خیلی بالاتر از این یکی, من صدای برایتمن دوست ندارم اما روی این سیستم خیلی بیشتر می توانستم این صدارو تحمل كنم. صدای این بلندگو در وکال گسترش زیاد داره, صدا جلو شنیده میشد اما اصلا فوروارد نمیشد.
اگر به نوع array بلندگو هم دقت كنید متوجه خواهید شده كه خطی طراحی شده, همه چیز در اختیار درایور Uni-Q خیلی سعی شده صدای باس Low distortion باشه تا كمترین تاثیر منفی روی درایور اصلی داشته باشد. اما بنظر من این درایور در یك كابینت کوچیک با پورت باس مثل مدل Q300 بیشتر خصوصیات موزیكالی خودشو نشان میده.
این بلندگو Sealed Box سه درایو باس داره که یکی از درایورها Passive من از بلندگوهای سیلد آنچنان خوشم نمیاد, نمیدونم چرا! اما تا حالا صدای خوبی از بلندگوهای سیلد نشنیدم. Placement راحت تری دارن, حساسیت کمتری هم به آکوستیک نشان میدن, آرامش بیشتری در صدا دارن, اما فقط در ولوم پایین این خصوصیات حفظ می کنند! سری جدید KEF نسبت به سری XQ و Q کلاسیک باس کیپی داشت, ریتم صدا در ولوم پایین و بالا تغییر زیادی نداشت, صدای باس در ولوم پایین تا بالا یک دست بود. صدای باس ول نبود, کمتر صدای کابینت شنیده میشد, خیلی از بلندگوهای چند درایوری مشکل انعکاس كابینت در ولوم بالا دارند! و گاهی به اشتباه فکر می کنند این بازگشت صدا از آکوستیک بد, البته در اکثر موارد به همین دلیل اما در مواردی این خود کابینت که توان لازم برای کنترل و هدایت درست جریان صوتی در خود نداره, که باعث میشه در ولوم بالا صدای باس با یک انرژی اضافی و اذیت کننده شنیده شود, کابینت این بلندگو ها در زمان اجراهای سنگین وقتی دست روی پهلوی بلندگو بزارید ضربان ناشی از برخورد موج صوتی به دیواره های کناری بلندگو حس می کنید. هوای ایجاد شده توسط درایورها در کابینت جذب نمیشه و با کامپوننت های داخلی و دیواره های کابینت برخورد میکنه و باس بهم ریخته و با انرژی ناخوشایندی ایجاد می کنه.
سری جدید Q این مشکل با یک درایور پسیو تا حد قابل قبولی حل کرده, درایور پسیو موج صدا را تا حد زیاد جذب و تبدیل به انرژی میکانیکی میکند. گفتم صدای باس سری جدید خیلی كیپ تر از مدل های دیگر KEF هست. البته كاملا نمیشه گفت این سری باس بهتری نسبت به دیگر مدل های KEF دارند! من بسته به شرایط بد آكوستیكی كه تا به امروز KEF شنیدم میگم این مدل باس درست تری پخش می كرد.
سری جدید Q انتخاب خوبی برای سیستم های درست حسابی سینمای خانگی, درایور Uni-Q آشفتگی کمی در ولوم های بالا دارد, همراه با پاسخ سریع و Distortion پایین که ایده ال برای یک بلندگوی مناسب است.
حتما سری جدید KEF Q تست کنید.
در بخش اول سعی کردم تاثیر مثبت و منفی آکوستیک بر صدا و نحوه انتشار صوت صحبت کنم. در بخش دوم بیشتر با نحوه انتشار صدا در فضای شنیداری آشنا شدیم و چند روش ساده برای بهینه کردن شرایط شنیداری صحبت شد.
این بار کمی در مورد تاثیر آکوستیک و رکوردهای خوب بر Soundstage در موزیک صحبت میکنم.
Soundstage و موزیک خوب فقط رابطه مستقیم با کامپوننت های خوب و Placement بلندگوها نداره, رکوردهای موزیک خیلی در شبیه سازی فضای اجرا موزیک تاثیر گذار است. با هر رکوردی نمیشه فضای سالن اجرا را به اتاق خودمون بیاریم, صدای سازی که ما می شنویم صدای فضای استودیو است, بهترین شرایط صدا با بهترین کامپوننت ها در نهایت نزدیک میشه به صدای که در فضای استودیو ضبط شده است. اکثر افراد موزیک دوست به اشتباه فکر می کنند صدای که می شنوند صدای واقعی ساز! (ما همیشه صدای فضای استودیو را می شنویم و فقط در اجرا زنده میشه صدای واقعی ساز شنید.) استودیوی خوب, مهندس صدای خوب, آکوستیک فضای شنیداری و در آخر این کامپوننت های صدا هستند که مشخص می کنند صدای که می شنویم چقدر به صدای اصلی ساز نزدیک است. موزیکی که در استودیو خوبی ضبط نشده, میکروفون های خوبی در ضبط هر بخش از صدا استفاده نشده, صدابردار خوبی به کار ضبط نظارت نداشته هیچ وقت نمیتونه فضای شنیداری Sweet و Soundstage خوبی ایجاد کند حتی در بهترین سیستم پخش و آکوستیک.
قدیم که تجهیزات ضبط دیجیتال و این امکانات میکس دیجیتالی نبود و چقدر خوب بود! صدا در استودیوهای ضبط میشد که مهمترین شاخص مثبت اون استودیو آکوستیک خوب بود, استودیو خوب آکوستیک خوب داشت و نه تجهیزات دیجیتال آنچنانی که رسما گند میزنه به صدا و هرچی عشق و لطافت تو صدای ساز و خواننده هست میگیره و به جاش جزئیات بالا تحویل گوش میده! جزئیاتی که خیلی زود احساس فشار و خستگی در شنونده ایجاد میکند! شده تا حالا تو جمعی باشید که صدای بدی پخش میشه؟ و شما روتون نمیشه چیزی بگید؟ برای من زیاد پیش آمده:)
اهمیت Soundstage خوب در رکورد های ارکستر بیشتر. نکته ای که افراد علاقه مند به صدا زیاد بهش توجه نمی کنند! و اکثرا فکر می کنند هر قطعه موزیک در یک سیستم خوب باید Soundstage قوی داشته باشد! خیلی از موزیک ها نیاز به فضای سه بعدی دارند تا Soundstage که به آکوستیک و Placement بلندگو بستگی داره, مثل موزیک های که حالت عرفانی دارن و صدای خواننده و سازها در فضای معلق شنیده میشه. این نوع موزیک نیاز به فضای سه بعدی داره یعنی داشتن یک صدای استریو نه دوتا مونو. این به این معنی نیست که اگر سبک خاصی از موزیک گوش می کنید باید سیستم صوتی شما فقط با اون نوع موزیک یا خواننده صدای خوبی بده! اما متاسفانه دیدم که افرادی بدین شکل سیستم Setup می کنند.
نکته مهمی که موزیک دوستان زیاد بهش اهمیت نمیدن و فقط همین که تجسم فضای ارکستر در سیستمی قوی باشه بهش کفایت می کنند! شنیده نشدن سازها در ارکستر! در اکثر سیستم ها ما (صدای ارکستر می شنویم و نه سازهای که در ارکستر نواخته میشه) در ضبط صدا در یک ارکستر برای ضبط صدای سازها از میکروفون های مختلف با فاصله و زاویه های خاص استفاده می شود. و یک میکروفون "Cardioid" که صدای کل ارکستر را دریافت می کند, نمودار پترن این میکروفون چیزی شبیه به قلب به تصویر زیر توجه کنید نقطه اتصال خط محل قرار گیری میکروفون و فضای داخلی محل قرار گیری سازهاست.
در اکثر سیستم های صوتی ما صدای میکروفون Cardioid را می شنویم و نه سازهارو مگر در بخش های که صدای یک ساز خیلی بالا بره! حالا باز بر میگردم به اهمیت رکورد خوب, موزیکی که رکورد خوبی نداره در هیچ سیستم صوتی با هر نوع کامپوننت هیچ کدام از شاخص های مثبت صدا را نداره و نمیتونه فضای رکورد تا حد ممکن بازسازی کنه. ( پس اگر رکورد خوبی نداریم نباید انتظار صدای درستی از سیستم صوتی داشته باشیم ) خوب دوباره بریم سراغ آکوستیک و تاثیر آن بر صدا.
بعضی از علاقه مندان صدا این تصور اشتباه دارن که اتاق کوچیک تاثیر کمتری بر صدا دارد تا یک اتاق بزرگ! چرا چون وقتی در یک سالن بزرگ صحبت می کنیم بیشتر صدا انعکاس داره تا اتاق کوچیک! فرض ما بر این که در یک اتاق کوچیک هیچ وسیله ای جزء سیستم صوتی و شنونده نیست, در بخش های قبل تاثیر اشیای داخل اتاق بر صدارو گفتم, حالا فقط دیوار داریم و سقف, زمانی که یک نت از لحظه پخش از بلندگو طی میکنه تا به اولین مانع که اینجا دیوار و سقف است برسه خیلی کوتاه تر از زمانی که همان نت با همان شدت db در یک سالن بزرگ منتشر می شود, شدت تخریب صدا و بهم زدن شاخص های صدا در اتاق کوچک چقدر بیشتر از اتاق بزرگ است؟
به همین علت Placement بلندگو ها در فضاهای کوچیک و بدون آکوستیک درست خیلی سخت تر از فضای بزرگ, در فضای بزرگ زمانی که یک نت بعد از برخورد و انعکاس مخرب به اولین مانع طی میکند تا به گوش برسه خیلی بیشتر و امکان تخریب نت مخرب در مسیر بالاست. اما در فضای کوچیک انعکاس های مخرب با همان شدت نت اصلی با آن ترکیب شده و به گوش میرسد! اگر دقت کرده باشید در دموهای کمپانی های صوتی ساز در اتاق های کوچیک خیلی بیشتر به آکوستیک و استفاده از دیفیوزرها اهمیت داده میشه تا اتاق های بزرگ.
در آخر به اهمیت آکوستیک در سیستم های سینمای نیز باید اشاره کنم و باز بگم نداشتن آکوستیک خوب مساوی با بهم ریختن محیط DSP همین انعکاس های مخرب که در موردش توضیح دادم در صدای سینمایی باعث تداخل بین کانال های صدا میشه! صدای دیالوگ از بلندگوی مرکز می شنوید اما صدای کانال های چپ و راست تفکیک ندارن! صدا در جلو انگار در مرکز خلاصه شده, و کانال چپ و راست ناپدید شده و فقط حجم به صدا میدن. من بارها گفتم که در صدای سینمایی نباید محل قرار گیری بلندگوها احساس شود, در آکوستیک ایده ال محل بلندگوها در موزیک متن و افکت های لحظه ای قابل تشخیص نیست اما تاکید میکنم بلندگو ناپدید نمیشه! ناپدید شدن یعنی فقط حجم به صدا دادن و بدون داشتن حرکت درست افکت بین کانال های صدا, در آکوستیک ایده ال به دلیل این که انعکاس های مخرب نداریم محیط DSP یک هاله صوتی در منطقه مشخص شده ایجاد میکند بدون پرش صدا از یک کانال به کانال دیگر و بدون ناپدید شدن بلندگو. این مشکل با پیدا کردن نقاط بازتاب صدا و نصب جاذب های با سایز مناسب تا حد بسیار زیادی حل خواهد شد.
نکته: برای آکوستیک کردن نیاز به دستگاه RTA هست. کارش این که با ارسال یک سیگنال با شدت یکسان و اندازه گیری اون در محل های مختلف به ما نشان میده میزان تخریب این سیگنال در هر محل چقدر است. به سیگنالی که پخش میشه Pink noise-White noise-Brown/Red noise-Grey noise میگن تفاوتشون در ناحیه فرکانسی که پخش می کنند و دقیقا شبیه به صدای برفک تلویزیون, یا تست کانال های صدای در آمپلی فایرهای سینمایی است.